حکایت دوم ... برپاا شدن دیگ حلیم
http://shereno.com/file.php?id=579281
دیگ نذری شد مهیا ، پُرزِ آب
آتشِ گرم ؛ بوی عود ؛ عطرِ گلاب
هر یکی در گوشه ای مشغولِ کار
پیرمرد بر این خوشی امّیدوار
از پِیِ ظرف و ظروف و استکان
ده نفر گشتند در کوچه دوان
یک طرف ذکر دعا بود و شاعر:ابوالقاسم رحمت زاده
|