http://shereno.com/file.php?id=582222
وقتی که تو یارای غمی تازه نداری مدفون غم و غصه شدی تا که بباری آن گاه که از عالم و آدم بِبُریدی آماده ی آنی که سرت را بگذاری دیگر نه کسی مانده که دست تو بگیرد درمانده ای و راه پس و پیش
شاعر:محمدصادق قدرتی