سیب
http://shereno.com/file.php?id=564489
سیب در دست، کنار پدرش می خندید
دید من را ولی از حادثه سیبش لغزید
سیب چرخید و به دندانه احساسم خورد
یک نظر بود که اندازه من را سنجید
دوست میداشت که من محو نگاهش باشم
چون نگاهم پی خود رفت
شاعر:بابك محبوبی (آشنا)
|