تشنه مهتاب

http://shereno.com/file.php?id=564483

نمایش مشخصات علی سیاوشی

تشنه ی مهتاب
باز در دستم قلم بی تاب شد
شام تارم تشنه ی مهتاب شد
باز امشب در سرم شوری فتاد
فیل را هندوستان آمد به یاد
شب رسید و باز نامد آن سوار
جان به لب آمد ز درد انتظار
یک بهانه بس که

شاعر:علی سیاوشی