ماهرخ

http://shereno.com/file.php?id=564476

برکوی تو چون ماهرخی راگذر افتاد
درباغ همه گلهای بهار از نظر افتاد
دلهای مشوش شده اندر خم زلفت
ما را زخم زلف توخون درجگرافتاد
حال من بيدل زغم تو شده بيمار
درديست ندانم که چرا بی

شاعر:خدامراد شفیعی سامانی