http://shereno.com/file.php?id=564816
سحری بود، سحری آمد سِحری از عشق خواند در قلبم آن سحر عجب طلوعی داشت آن سحر رفت که رفت آن سِحر ماند به قلبم جاودان ! حال من مانده ام با سحر و بی سحر و آن سِحرش در
شاعر:علی قهرمانی