فرگشت خون تو

http://shereno.com/file.php?id=565902

دریا شراب بود و تو
آن ماهی مستی که بی پروا
با کوسه های مست تر
بی انتظار مرگ
بی واهمه از درد
جنگیدی
خون تو را اما
دریای قرمز گون
گسترد در این پهنه ی بی بعد
تو مردی اما یادت افسانه است
تو مردی

شاعر:میارا نثری