http://shereno.com/file.php?id=568308
مرکب ِاَبروسفره های خیالی داشتم نیمه شب بود وگذر ازاین حوالی داشتم بی هوا دربسترگرم تو پایین امدم من که از خمخانه ی چشمت سوالی داشتم غرق خواب ناز بودی فرصت پرسش نبود حال مردانِ
شاعر:شهدخت روستایی فارسی